شاتیون سورسنلغتنامه دهخداشاتیون سورسن . [ ی ُ س ِ ] (اِخ ) مرکز کمون کوت دور (ساحل ذهب )، از آروندیسمان مونبار دارای 4600تن جمعیت است . بازار کشاورزی ، استخراج سنگهای ساختمانی و صنایع ذوب فلزات آن معروف است .
شورسانلغتنامه دهخداشورسان . (اِ مرکب ) مخفف شورستان . شوره ستان . نمک زار. (یادداشت مؤلف ). شوره زار. زمین شوره . شوره کات .
شورسانلغتنامه دهخداشورسان . (اِخ ) در شواهد زیر ظاهراً مراد شوره زارهای میان مسکن نعمان بن منذر (حیره ) و مدائن است : که از کشور شورسان بود مرزکسی خاک او را ندانست ارز. فردوسی .ره شورسان تا در طیسفون زمین خیره شد زیر نعل اندرون .