شومستانلغتنامه دهخداشومستان . [ م ِ ] (اِ مرکب ) مکان شوم . || (اِخ ) نام قلعه و حصاری در ترکستان . (ناظم الاطباء).
شامستیانلغتنامه دهخداشامستیان . [ م ِ ](اِخ ) شامستان . دهی است . (منتهی الارب ). قریه ای است از قرای بلخ جزو رستاق نهر غربنکی . از آنجاست ابوزیداحمدبن سهل بلخی متکلم معروف . (از معجم البلدان ).