فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: حرکت
درآوردن، استخراج کردن، کندن، گود کردن، حفر کردن، تونل زدن▼
کشیدن [دندان]، بیرون آوردن
کاویدن، کندوکاو کردن، زیرورو کردن، جستجو کردن
شیار کشیدن
سفتن، سوراخ کردن
خالی کردن
دندانهدار کردن
اسانس گرفتن، تقطیر کردن، آب کشیدن، آب گرفتن، فشردن، پرس کردن، آب چیزی را کشیدن، ◄ منقبض کردن