سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
صندلی کودکbaby car seat, child safety seat, infant safety seat,child restraint system, child seat,baby seat, restraining car seat, car seatواژههای مصوب فرهنگستانصندلی ایمنی برای نشستن کودک در خودرو بهمنظور جلوگیری از آسیب رسیدن به او در هنگام تصادف
هشداردهندة کمربند ایمنیseat belt reminder/ seatbelt reminder, SBR, seat belt warning, seat belt alarmواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که در صورت نبستن کمربند ایمنی ازطریق علائم صوتی یا تصویری یا نوری هشدار میدهد
بادموجwind wave, wind sea, seaواژههای مصوب فرهنگستانامواج گرانی سطح دریا حاصل از باد که پایدار یا درحالرشد است
ابونعیملغتنامه دهخداابونعیم . [ اَ ؟] (اِخ ) عبدالصمدبن علی بن محمد الشیانی (؟) البخاری . از مردم شیا قریه ای به بخارا از اصحاب رأی . وی ازغنجار و غیر او حدیث کند. (معجم البلدان ذیل شیا).
خشرشاای شیالغتنامه دهخداخشرشاای شیا. [ خ َ ش َ ] (اِخ ) خشایارشا. (ایران باستان ج 1 ص 698). رجوع به خشایارشا شود.
مفشیاتلغتنامه دهخدامفشیات . [ م ُ ف َش ْ شیا ] (ع ص ، اِ) داروهای کاسرالریاح . (ناظم الاطباء). و رجوع به مدخل قبل شود.
شیالغتنامه دهخداشیا. (اِخ ) دهی است ببخارا، از آن ده است ابونعیم عبدالصمدبن علی بن محمد شیائی ، کذا جاء و القیاس شیوی . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
درباشیالغتنامه دهخدادرباشیا. [دَ ] (اِخ ) قریه ای است بزرگ از قرای نهروان در بغداد، و آنرا ترباسیا نیز خوانند. (از معجم البلدان ).
خشرشاای شیالغتنامه دهخداخشرشاای شیا. [ خ َ ش َ ] (اِخ ) خشایارشا. (ایران باستان ج 1 ص 698). رجوع به خشایارشا شود.
شیالغتنامه دهخداشیا. (اِخ ) دهی است ببخارا، از آن ده است ابونعیم عبدالصمدبن علی بن محمد شیائی ، کذا جاء و القیاس شیوی . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
ماشیالغتنامه دهخداماشیا. (اِ) حشیش ارغامونی است و آن رستنیی باشد مانند خشخاش و به شیرازی مامیثای سرخ گویندش . (برهان )(آنندراج ). گیاهی که مردم شیراز مامیثای سرخ گویند.(ناظم الاطباء). و رجوع به ارغامونی و مامیثا شود.
دیر ابشیالغتنامه دهخدادیرابشیا. [ دَ رِ اَ ] (اِخ ) دیری است در نواحی صعید در اسیوط از سرزمین مصر. (از معجم البلدان ).