شیطانکلغتنامه دهخداشیطانک . [ ش َ / ش ِ ن َ ] (اِ مرکب ) عنکبوت . (یادداشت مؤلف ). || قسمتی متحرک از تفنگ که به اراده ٔ تیرانداز بسختی بر پستانک خورد و آتش از چاشنی جهاند. در تفنگ و امثال آن ،آهنی که با کشیدن پاشنه بر چاشنی بسختی فرودآید و آنرا مشتعل کند. (یاد
شیطانکnut 1واژههای مصوب فرهنگستانقطعهای در برخی از زهصداها، بین سرپنجه و دستۀ ساز که زهها بر روی آن قرار میگیرند و یکی از عوامل محدودکنندۀ طول زه مرتعش است
پستانکلغتنامه دهخداپستانک . [ پ ِ ن َ ] (اِ مصغر) ظرفی از بلور یا غیر آن شبیه به پستان که مادران بی شیر، شیر حیوان یازنی دیگر در آن کرده بدهان طفل نهند. || پستنک . جیلان . سنجد گرگانی . سنجد. غبیراء. غبیده بادام . || پستانک تفنگ ؛ آهنی سوراخ دار که برروی انتهای سفلای تفنگ و امثال آن است و چاشنی
پستانکفرهنگ فارسی عمید۱. چیزی شبیه نوک پستان که از لاستیک درست میکنند و در دهان کودک شیرخوار میگذارند.۲. ظرف شیشهای که در آن شیر میریزند و کودک را با آن شیر میدهند.۳. هرچیزی که شبیه پستان باشد.۴. (زیستشناسی) = سنجد
شیطانک ماکسوِلdemon of Maxwell, Maxwell's demonواژههای مصوب فرهنگستانموجودی تخیلی که میتواند قانون دوم ترمودینامیک را نقض کند
pawlsدیکشنری انگلیسی به فارسیپاها، شیطانک، گیره، میله گردان محور چرخ لنگر، با گیره یا عایق نگاه داشتن
pawlدیکشنری انگلیسی به فارسیپائول، شیطانک، گیره، میله گردان محور چرخ لنگر، با گیره یا عایق نگاه داشتن
جوکرواژهنامه آزادیکی از برگ های پاسور است که در معنای لغوی و حتی تصویری به معنای دلقک یا شیطانک(جلوه ای از ابلیس) است که اگر در تصویر کارت پاستور نیز دقت شود شباهت بسیار کمی به انسان دارد و اگر به آثار کمیک و سینمایی دنیا نیز دقت کنید جوکر همیشه نقش منفی بوده و کار های شیطانی انجام میدهد
شیطانک ماکسوِلdemon of Maxwell, Maxwell's demonواژههای مصوب فرهنگستانموجودی تخیلی که میتواند قانون دوم ترمودینامیک را نقض کند