شیوخیةلغتنامه دهخداشیوخیة. [ ش ُ خی ی َ ] (ع مص ) شیخ . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شیخ (ع مص ) شود.
شیوخةلغتنامه دهخداشیوخة. [ ش ُ خ َ ] (ع مص ) مصدر به معنی شیخ . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). پیر شدن . || خواجه گردیدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). رجوع به شیخ (ع مص ) شود.
شاخه شاخه کردنلغتنامه دهخداشاخه شاخه کردن . [ خ َ / خ ِخ َ / خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به شاخه ها منقسم کردن .