صبحانلغتنامه دهخداصبحان . [ ص َ ] (ع ص ) مرد صاحب خوبی و جمال . || مرد صبوحی کننده . || رجل صبحان ؛ مرد در شراب بامدادی شتابی کننده . (منتهی الارب ).
شبحانلغتنامه دهخداشبحان . [ ش َ ] (ع ص ) دراز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مرد دراز. (از متن اللغة). دراز و طویل . (ناظم الاطباء).
شبعانلغتنامه دهخداشبعان . [ ش َ ] (اِخ ) نام قلعه است درمدینه در دیار اسیدبن معاویة. (از معجم البلدان ).
شبعانلغتنامه دهخداشبعان . [ ش َ ] (ع ص ) سیر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، شِباع و شَباعا. (اقرب الموارد).
شبهانلغتنامه دهخداشبهان . [ ش َ ب َ ] (ع اِ) مس زرد. (از اقرب الموارد). || نباتی است خوشبوی خاردار که شکوفه ٔ لطیف و سرخ رنگ دارد و دانه ای مانند شهدانه . شبهانة یکی آن است . (منتهی الارب ).به معنی گیاه خاردار شبه است . (از اقرب الموارد).
صبحانهلغتنامه دهخداصبحانه . [ ص ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ناشتایی . زیرقلیانی . ناهارشکن . صفراشکن . ناشتاشکن . لقمةالصباح . چاشنی بامداد. لُهنة. آنچه صبح خورند چون چای و شیر و کره و نان و قهوه و مانند آنها. || (ص نسبی ) متعلق به صبح . منسوب به صبح .
صبحانهلغتنامه دهخداصبحانه . [ ص ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ناشتایی . زیرقلیانی . ناهارشکن . صفراشکن . ناشتاشکن . لقمةالصباح . چاشنی بامداد. لُهنة. آنچه صبح خورند چون چای و شیر و کره و نان و قهوه و مانند آنها. || (ص نسبی ) متعلق به صبح . منسوب به صبح .