شتیمةلغتنامه دهخداشتیمة. [ ش َ م َ ] (ع اِ) اسم از شَتَم َ.ج ، شَتائِم . (از اقرب الموارد). رجوع به شتم شود.
يَسْتَمِعِفرهنگ واژگان قرآنگوش فرا دهد (جزمش به دليل جواب واقع شدن براي شرط قبل از خود مي باشد . حرکت ميم در آن به دليل تقارنش با حرف ساکن يا تشديد دار کلمه بعد مي باشد)
اصتمةلغتنامه دهخدااصتمة. [ اُ ت ُم ْ م َ ] (ع اِ) معظم چیزی . (منتهی الارب ). معظم چیزی و مجتمع آن و بقولی وسط آن ، مانند اصطمة. (از اقرب الموارد).