صحراءدیکشنری عربی به فارسیبيابان , دشت , صحرا , شايستگي , استحقاق , سزاواري , ول کردن , ترک کردن , گريختن
صحراءلغتنامه دهخداصحراء. [ ص َ ] (ع ص ) صفت مشبهه ٔ مؤنث اصحر. || خرماده ٔ سرخ و سپیدی آمیخته . یقال : حمار اصحر و اَتان ٌ صحراء. (منتهی الارب ).
شارا / شهراگویش بختیارینوعى تور بسیار بزرگ مخصوص حمل ساقه و خوشههاى جو و گندم و مانند آناز صحرا (تورى است بافته شده از موى بز با سوراخهاى گشاد 5×5 سانتىمتر که در دو طرف آن تیرکهاى چوبى نصب شده است).
شحرالغتنامه دهخداشحرا. [ ] (سریانی ، اِ) به سریانی تاج البحر است و گفته اند لغت یونانی است . (فهرست مخزن الادویه ). || نام شمسا قازاج احمر است . (فهرست مخزن الادویه ).
شعرالغتنامه دهخداشعرا. [ ش ُ ع َ ] (از ع ، اِ) شعراء. چکامه سرایان و شاعران . (ناظم الاطباء). ج ِ شاعر. (دهار). چکامه سرایان . گویندگان . قافیه سنجان . قافیه پردازان . سخن سرایان . آنان که شعر گویند. (یادداشت مؤلف ) : شعر بی رنگ ولیکن شعرا رنگ برنگ همه چون دیو
صحراءالبردختلغتنامه دهخداصحراءالبردخت . [ ص َ ئُل ْ ب َ دَ ] (اِخ ) محلتی است در کوفه منسوب به بردخت ضبی عکلی شاعر و نام او علی بن خالد است . (معجم البلدان ).
صحراءالمسناةلغتنامه دهخداصحراءالمسناة. [ ص َ ئُل ْ م َ س َن ْ نا ] (اِخ ) یاقوت گوید نام موضعی است و در آن عرب را وقعه ای بوده است و درست ندانم که در کجاست ، و یوم الصحراء اشارت بدانست . (معجم البلدان ).
صحراء الاهالةلغتنامه دهخداصحراء الاهالة. [ص َ ئُل ْ اِ ل َ ] (اِخ ) نام موضعی است و یاقوت گوید نمی دانم در کوفه است یا جای دیگر. (معجم البلدان ).
صحراء بنی یشکرلغتنامه دهخداصحراء بنی یشکر. [ ص َ ءُ ب َ ی َ ک ُ ] (اِخ ) نام موضعی است و یاقوت گوید ندانم در کوفه است یا در جای دیگر. (معجم البلدان ).
صحراء ام سلمةلغتنامه دهخداصحراء ام سلمة. [ ص َ ءُ اُم ْ م ِ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) موضعی است در کوفه منسوب به ام سلمة دختر یعقوب بن سلمةبن عبداﷲبن ولیدبن مغیرة مخزومی زن سفاح . (معجم البلدان ).
صحراءالبردختلغتنامه دهخداصحراءالبردخت . [ ص َ ئُل ْ ب َ دَ ] (اِخ ) محلتی است در کوفه منسوب به بردخت ضبی عکلی شاعر و نام او علی بن خالد است . (معجم البلدان ).
صحراءالمسناةلغتنامه دهخداصحراءالمسناة. [ ص َ ئُل ْ م َ س َن ْ نا ] (اِخ ) یاقوت گوید نام موضعی است و در آن عرب را وقعه ای بوده است و درست ندانم که در کجاست ، و یوم الصحراء اشارت بدانست . (معجم البلدان ).
صحراء بنی یشکرلغتنامه دهخداصحراء بنی یشکر. [ ص َ ءُ ب َ ی َ ک ُ ] (اِخ ) نام موضعی است و یاقوت گوید ندانم در کوفه است یا در جای دیگر. (معجم البلدان ).
صحراء الاهالةلغتنامه دهخداصحراء الاهالة. [ص َ ئُل ْ اِ ل َ ] (اِخ ) نام موضعی است و یاقوت گوید نمی دانم در کوفه است یا جای دیگر. (معجم البلدان ).
صحراء ام سلمةلغتنامه دهخداصحراء ام سلمة. [ ص َ ءُ اُم ْ م ِ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) موضعی است در کوفه منسوب به ام سلمة دختر یعقوب بن سلمةبن عبداﷲبن ولیدبن مغیرة مخزومی زن سفاح . (معجم البلدان ).
مرارالصحراءلغتنامه دهخدامرارالصحراء. [ م َ رُص ْ ص َ ] (ع اِ مرکب ) حنظل است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ).