صدابَرmicrophone (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای که امواج صوتی را به جریانهای الکتریکی تبدیل کند و برای انتقال یا تقویت صدا به کار رود
سپیدبرگلغتنامه دهخداسپیدبرگ . [ س َ / س ِ ب َ ] (اِ مرکب ) نام گیاهی است که آن را بعربی بقله ٔ یمانیه گویند. (برهان ). آن را سپیدمرز نیز گفته اند چنانکه تره ٔ دیگر را که سرخ است سرخ مرز گویند. (آنندراج ).
صدبرگفرهنگ فارسی عمید۱. گلی که گلبرگهای بسیار داشته باشد: ◻︎ که تواند که دهد میوۀ الوان از چوب / یا که داند که برآرد گل صدبرگ از خار (سعدی۲: ۶۴۶).۲. گل سرخ.۳. گل گلاب.۴. گل زرد پربرگ.
صدابرداریفرهنگ فارسی معین( ~ بَ) [ ع - فا. ] (حامص .) ضبط یا پخش صدای کسی یا چیزی هنگام اجرای برنامه با استفاده از دستگاه های مخصوص .
صدابردارsound mixer 3, sound recordist 1, sound engineerواژههای مصوب فرهنگستانمسئول ضبط صدای فیلم در هنگام فیلمبرداری، که در تلویزیون همزمان کار صداآمیزی را هم انجام میدهد
روانهdollyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پایۀ چرخدار که دوربین یا صدابَر بر آن نصب میشود و میتوان آن را بر روی سطحی صاف هدایت کرد
اتاقک جرقۀ صوتیsonic spark chamberواژههای مصوب فرهنگستاناتاقک جرقهای با دو صدابَر که در آن با اندازهگیری زمان دریافت صدا، محل تولید جرقه شناسایی میشود
شنواییسنج گفتاریspeech audiometerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شنواییسنج مجهز به صدابَر و ضبطصوت یا گرامافون که دارای قابلیت ارائۀ گفتار است
صدابرداریفرهنگ فارسی معین( ~ بَ) [ ع - فا. ] (حامص .) ضبط یا پخش صدای کسی یا چیزی هنگام اجرای برنامه با استفاده از دستگاه های مخصوص .
صدابردارsound mixer 3, sound recordist 1, sound engineerواژههای مصوب فرهنگستانمسئول ضبط صدای فیلم در هنگام فیلمبرداری، که در تلویزیون همزمان کار صداآمیزی را هم انجام میدهد
صدابردار استودیوی فیلمfloor mixerواژههای مصوب فرهنگستاندر سینما، مسئول ضبط صداهای فیلم، در هنگام فیلمبرداری در استودیو متـ . صدابردار استودیو