خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صداع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صداع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] sodā' ۱. [مجاز] زحمت؛ دردسر.۲. (پزشکی) سردرد.
-
جستوجو در متن
-
غالیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غالیَة، جمع: غوالی] [قدیمی] qāliye ۱. مادهای بسیارخوشبو، مرکب از مشک، عنبر، بان، و حصیلبان (حسنلبه) که زنان برای معطر کردن زلف به کار می بردند و برای تقویت دماغ، قلب، تسکین صداع، و لقوه نیز مفید بوده.۲. [مجاز] گیسوی سیاه و خوشبو.۳...