صقعرلغتنامه دهخداصقعر. [ ص ُ ع ُ ] (ع ص ، اِ) آب سرد. || آب تلخ سطبر. || آب برگردیده رنگ و مزه . (منتهی الارب ).
فرمانلرزانstickshaker/stick-shakerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای الکتریکی برروی دسته یا اهرم فرمان که در هنگام نزدیک شدن به وضعیت واماندگی، با لرزاندن فرمان، به خلبان هشدار میدهد
شاکرلغتنامه دهخداشاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) ابن حامدبن حسن بن احمدبن محمود، مکنی به ابن شاکر از فقهای زیدیان در یمن بود و بسال 1173 هَ . ق . درگذشت و آثاری در فقه و حدیث داشت . (از اعلام زرکلی چ 1 ج 2</sp
شاکرلغتنامه دهخداشاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن مالک الحاشدی الهمدانی . جدی است جاهلی یمنی از بکیل قحطان و دودمان وی را شاکریون گویند و بنودهمةبن شاکر و بنوالغز از بطن وی باشند. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 223).
شاکرلغتنامه دهخداشاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) ابن مغامس بن محفوظبن صالح شقیر. داستان نویس و متولد بسال 1266 و متوفی در سال 1314 هَ . ق . وی در لبنان بدنیا آمد و نگارش فصلهای بسیاری از دائرة المعارف بستانی بعهده ٔ او بوده . مجله ٔ «کن