خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صولج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صولج
/so[w]laj/
معنی
۱. سیم خالص؛ نقرۀ خالص.
۲. بیغش.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صولج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] so[w]laj ۱. سیم خالص؛ نقرۀ خالص.۲. بیغش.
-
صولج
لغتنامه دهخدا
صولج . [ ص َ ل َ ] (ع اِ) سیم . (منتهی الارب ). سیم نیک . (مهذب الاسماء). || (ص ) خالص و بی آمیغ از هر چیزی . (منتهی الارب ). رجوع به صولجه شود.
-
جستوجو در متن
-
صولجة
لغتنامه دهخدا
صولجة. [ ص َ ل َ ج َ ] (ع ص ) خالص از هر چیزی : فضة صولجة؛ سیم جید و بی آمیغ. (منتهی الارب ). رجوع به صولج شود.