صوملةلغتنامه دهخداصوملة. [ ص َ م َ ل َ ] (ع مص ) خشک شدن پوست کسی از گرسنگی و سختی . (منتهی الارب ).
سوملهلغتنامه دهخداسومله . [ س َ م َ ل َ / ل ِ ] (اِ) پنگانچه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جامی از خزف . پنگان . (یادداشت بخط مؤلف ).
ساملهلغتنامه دهخداسامله . [ م ِ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 21هزارگزی شمال خاوری دیز گران و 3هزارگزی باقله پایین . هوای آن سرد و دارای <s
ساملهلغتنامه دهخداسامله . [ م ِ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 46هزارگزی خاور کرمانشاه و 4هزارگزی سراب فیروزآباد. هوای آن سرد و دارای
باقرآباد ساملهلغتنامه دهخداباقرآباد سامله . [ ق ِ م ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 22 هزارگزی شمال خاوری دیزگران و 2 هزارگزی سامله واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای <span clas
سومالیلغتنامه دهخداسومالی . [ س ُ ] (اِخ ) کشوری است جمهوری در آفریقای شرقی و جنوب شرقی حبشه پایتخت آن «موگادیشو» است که تنها بندر سومالی میباشد. سازمان ملل در نوامبر 1949 م . استقلال سومالی را تصویب کرد منتهی مقرر شد تا سال 1960</spa