شفوانلغتنامه دهخداشفوان . [ ش َ ف َ ](ع اِ) به صیغه ٔ تثنیه ، دو طرف و دو انتها و دو سر هر چیزی . (ناظم الاطباء). مثنای شفا. (منتهی الارب ).
سفوانلغتنامه دهخداسفوان . [ س َف ْ ] (اِخ ) غزوه ٔ بدر. از جمله ٔ اولین غزوه از غزوات پیغمبر(ص ) است که در وادیی از ناحیه ٔ بدر واقع شده است . رجوع به امتاع الاسماع ص 54 و عیون الاخبار ج 1 ص 144</spa
خالدلغتنامه دهخداخالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن یزیدبن صفوان شامی . مکنی به ابوالهیثم . وی تابعی است و از ضمرة روایت دارد. رجوع به ابوالهیثم خالدبن یزیدبن صفوان شود.
ابوعبدالغتنامه دهخداابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) صفوان بن سلیم الزهری . مولی حمیدبن عبدالرحمن بن عوف . رجوع به صفوان ... شود.
صفوانلغتنامه دهخداصفوان . [ ص َ ] (اِخ ) موضعی است در این بیت از تمیم بن مقبل که ابری را ستاید : و طبق ایوان القبائل بعد ماکسا الرزن من صفوان صفواً و اکدرا.(معجم البلدان ).