لغتنامه دهخدا
صواع . [ ص ُ ] (ع اِ) جام . ج ، صیعان . (منتهی الارب ). || جام بزرگ که در وی آب خورند. جای آب . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). || پیمانه . (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). رجوع به صاع شود.- صواع الملک ؛ قالوا نفقد صواع الم