دیانdieneواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از ترکیبات آلی که مولکولهای آنها دارای دو پیوند دوگانۀ کربن ـ کربن است
دانه دانهلغتنامه دهخدادانه دانه . [ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) قید تکرار : اندک اندک بهم شود بسیاردانه دانه است غله در انبار. سعدی . || یک یک . یکی یکی . مجزی به اف
دانه دانهفرهنگ فارسی معین( ~. ~.)(اِمر.)یکایک ، یکی یکی ، هر یک پس از دیگری . دانه کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) پراکنده کردن .
میضانةلغتنامه دهخدامیضانة. [ ن َ ] (ع اِ) کدوی خشک میان تهی . (منتهی الارب ، ماده ٔ وض ن ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
حضانةدیکشنری عربی به فارسیمحل نگاهداري اطفال شير خوار , پرورشگاه , شير خوارگاه , قلمستان , گلخانه , نوزادگاه
عریفاضانةلغتنامه دهخداعریفاضانة. [ ع ُ ن َ ] (ع اِ) گیاهی است که آن را ذُرَق نامند. رجوع به ذرق و عریفضان شود.