ضدِحملهfast break, fast attackواژههای مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، حملۀ متقابل بسیار سریع که در آن مهاجمان، پیش از آنکه حریفان بتوانند جاگیری مناسبی داشته باشند یا آنها را متوقف کنند، با سرعت بهسمت سبد میدوند
پشتیبان 4trailer 1واژههای مصوب فرهنگستاندر بسـکتبـال، بـازیکن مهاجمی که اولین موج بازیکنان همتیمی خود را در ضدحمله دنبال میکند
پاس گریزoutlet passواژههای مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، اولین پاس بعد از نوگیری تدافعی برای شروع ضدحمله که در نتیجۀ آن توپ از منطقۀ مستطیل زیرحلقه خارج میشود
تاختفرهنگ مترادف و متضاد۱. تک، تهاجم، حمله، مسابقه، هجوم، یورش ≠ پاتک، ضدحمله ۲. خیز، دویدن، دو ۳. مبادله، معاوضه، تعویض ≠ معامله