ضدِیخanti-icing 1/ anticing 1, anti-icerواژههای مصوب فرهنگستانمواد یا تجهیزاتی که از آنها برای پیشگیری از یخ بستن آب بر سطوح مختلف هواگَرد استفاده میشود
ددخواژهنامه آزاد(دَدَخ) مخفّف جملهی "دروغگو دشمن خداست." که در مواقعی که شخص دروغ گفته و یا خالی میبندد به کار میرود.
پروتئین ضدیخantifreeze proteinواژههای مصوب فرهنگستانپروتئین موجود در برخی موجودات زنده ازجمله ماهیان آبهای سرد که از یخ زدن بافتها در دمای زیر صفر جلوگیری میکند و در تولید برخی محصولات غذایی مانند بستنی کاربرد دارد
سامانۀ ضدیخanti-icing systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای در هواگَرد که در آن هوا از یک یا چند مرحلۀ فشردهسازی دریافت میشود و برای ذوب کردن یا یخزدایی سازندهای موتور یا اجزای پیکره به کار میرود
ضدِیخزنیanti-icing 2/ anticing 2واژههای مصوب فرهنگستانپیشگیری از یخ بستن آب بر سطوح مختلف هواگَرد به روشهای گرمایی یا مکانیکی یا شیمیایی
مدت ماندگاریholdover timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی تخمینی که در طی آن شارۀ ضدیخ میتواند مانع از تشکیل برفک یا یخ یا انباشت برف بر روی سطوح هواگَرد بر روی زمین شود
سرچرخانهrotor headواژههای مصوب فرهنگستانکل مجموعۀ اجزای گردنده در مرکز چرخانۀ بَرارزای بالگرد یا هواچرخ، شامل توپی و اتصالات پرّه و یاتاقانهای لولایی و تجهیزات ضدیخزنی و برقرسانی و تنظیم فشار که همراه توپی میچرخند
الکلهالغتنامه دهخداالکلها. [ اَ ک ُ ] (اِ)ج ِ الکل . در کتاب شیمی مختصر آلی تألیف پریمن (ص 191) چنین آمده است : الکلها را میتوان اجسامی دانست که از استخلاف یک ئیدروژن ئیدروکربور با عامل اکسیدریل OH بدست می آیند. بنابراین الکله
ضدِیخزنیanti-icing 2/ anticing 2واژههای مصوب فرهنگستانپیشگیری از یخ بستن آب بر سطوح مختلف هواگَرد به روشهای گرمایی یا مکانیکی یا شیمیایی