درابهلغتنامه دهخدادرابه . [ دَرْ را ب َ / ب ِ ] (اِ) درابه . تخته ای است که آسیابانان در پیش آب گذارند تا آب بطرف دیگر نرود و آن را دردابه و درراده ٔ آسیا نیز گویند. (لغت محلی شوشتر).
درابیلغتنامه دهخدادرابی . [ ] (اِ) حرف مشرقی . (این لغت و معنی و لاتینی آن در یادداشتهای مرحوم دهخدا آمده است بدون شرحی ). رجوع به حرف مشرقی شود.
درابیلغتنامه دهخدادرابی . [ دَ بی ی ] (ص نسبی ) نسبت به دارابجرد. (المعرب جوالیقی ص 154). رجوع به دارابجرد شود.
طرابیةلغتنامه دهخداطرابیة. [ طُ ب ِ ی َ ] (اِخ ) شهرستانی است به مصر، یا آن ضرابیه است . (منتهی الارب ).