ضرتانلغتنامه دهخداضرتان . [ ض َرْ رَ ] (ع اِ) سُرین به اعتبار دو طرف استخوان آن . || دو زن یک مرد را هر یکی از آن ضرّه است مر دیگری را. ج ، ضرائر. || دو سنگ آسیا. (منتهی الارب ). هر دو سنگ آس . (مهذب الاسماء).
دیرتانلغتنامه دهخدادیرتان . [ دَ رَ ] (اِخ ) دو روضه متعلق به بنی اسد در طریق حاج مصعد. (از معجم البلدان ).
دارتانلغتنامه دهخدادارتان . [ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ). میدان بن صخر از آن یاد کرده است . ظاهراً دو محل مجاور از دارات عرب است . (معجم البلدان ).
ذروتینلغتنامه دهخداذروتین . [ ذَرْ وَ ت َ / ذُ وَ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ ذروة. در اصطلاح علمای هیأت ، مراد ذروه ٔ تدویر و ذروه ٔ اوج است .