لغتنامه دهخدا
اصید. [ اَص ْ ی َ ] (ع ص ، اِ) کژگردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (بحر الجواهر) (مهذب الاسماء). المائل العنق . (اقرب الموارد). || شتری که به بیماری صید مبتلا است . (از اقرب الموارد). و صید و صاد از بیماریهای شتر است . رجوع به صاد و صید شود. || پادشاه ، بدان جهت