تککلغتنامه دهخداتکک . [ ت ِ ک َ ] (ع اِ) ج ِ تِکَّه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تکه شود.
تکک تکلغتنامه دهخداتکک تک . [ ت َ ک َ ت َ ] (اِ صوت ) صوتی که از زدن دست بر خمیر آید، چنانکه خمیرگیران کنند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : بزن دست بر شکر من تکک تک چنان چون زغاره پزد مهربانو.(از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 437 در ذی