طالعینلغتنامه دهخداطالعین . [ ل ِ ع َ ] (ع ص ، اِ) تثنیه ٔ طالع : این هر دو رگ را که بدین هر دو گرده آمده است [ از جگر ]، الطالعین گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
طالحینلغتنامه دهخداطالحین . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج َ طالح در حالت نصب و جر. بدکاران . تبهکاران . بدکرداران . و رجوع به طالح شود.
طالحونلغتنامه دهخداطالحون . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ طالح در حالت رفعی . بدکاران . تبهکاران . بدکرداران . و رجوع به طالح شود.
تالنلغتنامه دهخداتالن . [ ل ُ ] (اِخ ) اومر. از صاحب منصبان اداری فرانسه که بسال 1595 م . در پاریس متولد شد و در جنگی که در زمان کودکی لوئی چهاردهم (1648- 1653 م .) بین طرفداران پارلمان و درب
تالینلغتنامه دهخداتالین . (اِخ ) پایتخت استونی بر کنار خلیج فنلاند، دارای 145000 تن سکنه و صادرات آن چوب است . روسها این شهر را «روال » میگویند.
تالینلغتنامه دهخداتالین . (اِخ ) دهی است از دهستان ترگور بخش سلوانا شهرستان ارومیه . در17500 گزی شمال سلوانا در مسیر راه ارابه رو موانا قرار دارد. در دره واقع و هوای آن معتدل است و 109 تن سکنه دارد. آب آن از روضه چای و محصول آ