طبطبةدیکشنری عربی به فارسیگيره اي که مته را در ماشين نگه ميدارد , مرغک , عزيزم , جانم , جوجه مرغ تکان , صدايي که براي راندن حيوان بکار ميرود
طبطبةلغتنامه دهخداطبطبة. [ طَ طَ ب َ ] (ع اِ) بانگ وآواز تلاطم سیل . (منتهی الارب ). آواز آب . آواز موج زدن سیل . (منتخب اللغات ). بانگ آب . (مهذب الاسماء). || حکایت بانگ سیل . || آواز پای وقت دویدن . || آواز تازیانه . (منتهی الارب ).
تبتبةلغتنامه دهخداتبتبة. [ ت َ ت َ ب َ ] (ع مص ) پیر و ضعیف گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تبتب الرجل تبتبة؛ پیر شد. (از قطر المحیط).
طبطبهلغتنامه دهخداطبطبه . [ طَ طَ ب َ ] (ع اِمص ) (الطب ...) من العیوب الخلقیة فی الفرس ، و هو ان تسترجی جحفلته السفلی فاذا سار حرکها و طبطبها، کالبعیر الاهدل - و ان یکون فی حنکه شامة سوداء و سائر فمه ابیض . (صبح الاعشی ج 2 ص 25</spa
طباطبائیلغتنامه دهخداطباطبائی . [ طَ طَ ] (اِخ ) قاسم بن محمدحسنی حسینی طباطبائی قهپائی . سیدی عالم و فاضل و محدثی ماهر بوده و از استاد خود شیخ بهائی و نظایر وی روایت کرده و از مشایخ روایت ملا محمدباقر مجلسی و مولی محمد سراب (سابق الذکر) بشمار میرفته و در علم رجال اورا تحقیقات سودمندی بوده و ملا
طباطبائیلغتنامه دهخداطباطبائی . [ طَطَ ] (اِخ ) سیدمحمد سعید فرزند سراج الدین قاسم پسر سیدمحمد طباطبائی . وی از علمای امامیه ٔ قرن یازدهم هجری است . او راست : حاشیه بر حاشیه ٔ تهذیب المنطق معروف ملا عبداﷲ یزدی . وی بسال 1092 هَ . ق . در هفتادونه سالگی بدرود حیات