طرخشقونلغتنامه دهخداطرخشقون . [ طَ رَ ش َ ] (معرب ، اِ) طرشقون . هندبای بَرّی است . رجوع به هندبا شود. (از مفردات ابن البیطار). دزی گوید: کلمه ٔ مزبوربه صورتهای : طرخشقوق و طلحشقوق و طرشقوق نیز آمده است . (دزی ج 2 ص 33). و حکیم
طرخسمیلغتنامه دهخداطرخسمی . [ طَ خ َ ] (معرب ، اِ) به یونانی طرسیمی است ، و آن هندباء است . (فهرست مخزن الادویه ). ظاهراً این کلمه هم تحریفی از طرخشقون باشد. رجوع به طرخشقون شود.
طرحشقوقلغتنامه دهخداطرحشقوق . [ طَ ح َ ] (معرب ، اِ) الهندباء. (تذکره ٔ داود انطاکی ص 238). کاسنی . رجوع به طرخشقون شود.