فکرةدیکشنری عربی به فارسیگلوله کردن , بشکل کلا ف يا گلوله نخ درامدن , گلوله نخ , گره , گوي , انگاره , تصور , انديشه , فکر , خيال , گمان , نيت , مقصود , معني , اگاهي , خبر , نقشه کار , طرزفکر , نظريه , ادراک , فکري
نظرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال قیده، رأی، فکر، اعتقاد نظر شخصی، احساس، فکر، طرزفکر، نقطهنظر، تلقی، برداشت، درک، دیدگاه، جهانبینی▲ احساس اولیه، شم، احساس آرا، افکار عمومی، رأی اتکا بهنفس
جهانبینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ایدئولوژی، مکتب، مسلک، مرام، طریقت، دین، آیین، کیش، مذهب اصول، عقاید، اصول دین، فقه، ارکان، مبانی و اصول، قاعدۀ کلی، اصل دکترین، مکتب، ایسم، فلسفه دیدگاه، طرزفکر، روحیه، نظرگاه، نقطهنظر، زاویۀدید، برخورد، شیوۀ نگرش و ارزیابی، ایستار، طریقه، رسم، روش، قبله، ارزشها، معیار، قاعده