طرسونةلغتنامه دهخداطرسونة. [ طَ رَ ن َ ] (اِخ ) از بلاد اندلس وچهار فرسنگ بین آن و تطیلة مسافت است و از اعمال تطیلة بشمار میرود. در آغاز جایگاه و محل سکونت عمال ولشکریان اسلامی بود تا رومیان شرقی بر آنجا غلبه و دست یافتند و تا این تاریخ هم شهر مزبور در تصرف آنهاست . (معجم البلدان ج <span class=
ترسانةلغتنامه دهخداترسانة. [ ت َ ن َ ] (معرب ، اِ) معرب دارسنا ی ایتالیایی است که آن هم از دارالصناعة گرفته شده است . (دزی ج 1 ص 145). ترسخانة. مستودع الذخائر و ادوات الحرب . (المنجد). معمل المراکب (دخیلة). (المنجد). جرجی زیدان
ترسانیلغتنامه دهخداترسانی . [ ت َ رَ ] (ص نسبی ) منسوب است به ترسان که بگمان من قریه ای است از قرای حمص . (سمعانی ).
دشمنترسانیbrinkmanshipواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای گرفتن حداکثر امتیاز از رقیب در یک بحران سیاست خارجی ازطریق تظاهر به مبادرت به جنگ