طریخومانسلغتنامه دهخداطریخومانس . [ طَ ن ِ ] (معرب ، اِ) شعرالغول است . (مفردات ابن البیطار) . و رجوع به شعرالغول شود.
طریخومالسلغتنامه دهخداطریخومالس . [ طَ ل ِ ] (معرب ، اِ)تحریفی از طریخومانس است . رجوع به طریخومانس شود.
طریجومانسلغتنامه دهخداطریجومانس . [ طَ ن ِ ] (معرب ، اِ) پرسیاوشان است . (فهرست مخزن الادویه ).تحریفی از طریخومانس است . رجوع به طریخومانس شود.
طرنجوماتسلغتنامه دهخداطرنجوماتس . [ طَ رَ ت ِ ] (معرب ، اِ) طرنجومانس . طریخومانس . رجوع به فهرست مخزن الادویه و طرنجومانس شود.
طرنجومانسلغتنامه دهخداطرنجومانس . [ طَ رَ ما ن ِ ] (معرب ، اِ) به یونانی دوایی است که آن را به فارسی پرسیاوشان و به عربی شعرالجن خوانند. (برهان ) (اختیارات بدیعی ). به یونانی شعرالغول است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). اصل آن طریخومانس و یونانی است .