تشتکلغتنامه دهخداتشتک . [ ت َ ت َ ] (اِ مصغر) تشت کوچک . (یادداشت مرحوم دهخدا). ظرفی سخت بزرگ از چوب ،شبیه به ناوه که خبازان آرد یک روزه و نیم روزه در آن خمیر کنند. (یادداشت ایضاً). و رجوع به طشتک شود.
تشتکفرهنگ فارسی عمید۱. قطعهای فلزی و کوچک، با لبههای دندانهدار که روی بطریهای محتوی مایعات قرار میدهند.۲. تشت کوچک.
تشتهلغتنامه دهخداتشته . [ ت َ ت َ / ت ِ ] (اِ) ناوه . (صحاح الفرس ). || تشتک .(یادداشت مرحوم دهخدا). || تشت و طبق و خوانچه . (ناظم الاطباء). و رجوع به تشتک و طشتک شود.
تشتکلغتنامه دهخداتشتک . [ ت َ ت َ ] (اِ مصغر) تشت کوچک . (یادداشت مرحوم دهخدا). ظرفی سخت بزرگ از چوب ،شبیه به ناوه که خبازان آرد یک روزه و نیم روزه در آن خمیر کنند. (یادداشت ایضاً). و رجوع به طشتک شود.
چاه کورکیلغتنامه دهخداچاه کورکی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان آباده طشتک بخش نی ریز شهرستان فسا که در 34 هزارگزی شمال باختری نی ریز واقعشده و 25 تن سکنه دارد که از ایل قرائی میباشند و ییلاق قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا
چاه کزلغتنامه دهخداچاه کز. [ ک َ ] (اِخ )ده کوچکی است از دهستان آباده ٔ طشتک بخش نی ریز شهرستان فسا که در 36 هزارگزی شمال باختری نی ریز واقع شده و 18 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ قرائی میباشند و ییلاق قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرا