تهجیعلغتنامه دهخداتهجیع. [ ت َ ] (ع مص ) فرا خواب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نیک خواب کردن و خوابانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنویم . (اقرب الموارد). رجوع به تنویم شود.
تهجیةلغتنامه دهخداتهجیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) حروف مقطعات خواندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). املا کردن و هجی نمودن . (ناظم الاطباء). هجاکردن حرف . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به هجا شود.
تهزعلغتنامه دهخداتهزع . [ ت َ هََ زْ زُ ] (ع مص ) ناخوش و ترشرو گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعبس . (اقرب الموارد). || ناشناخته گردانیدن خود را بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنکر. یقال : تهزع فلان لفلان ؛ ای تنکر. (اقرب الموارد). || پریشان رفتن زن .