طلاکاریفرهنگ فارسی معین(طَ) [ ع - فا. ] (اِمص .) 1 - پوشاندن سطح چیزی با لایة نازکی از طلا. 2 - تزیین نسخه های خطی با آب طلا، نقره ، شنگرف و لاجورد.
طلاکاریفرهنگ فارسی معین(طَ) [ ع - فا. ] (اِمص .) 1 - پوشاندن سطح چیزی با لایة نازکی از طلا. 2 - تزیین نسخه های خطی با آب طلا، نقره ، شنگرف و لاجورد.
تذهیبفرهنگ مترادف و متضاد۱. زراندود، طلاپوشی، طلاکاری، مذهب، تمویه، مطلاپوشی ۲. زراندود کردن، طلاکاری کردن