طهر اﷲ رمسهلغتنامه دهخداطهر اﷲ رمسه . [ طَهَْ هََ رَل ْ لا هَُ رَ س َه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدا پاکیزه گرداند خاک گور وی را. دعائیست که هنگام یاد کردن مردی مرده بر زبان آرند و اگر مرده زن باشد، طهر اﷲ رمسها گویند.
گذربرگ تیرTIR carnet, carnet de TIR (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانمجوز سازمان حملونقل بینالمللی جادهای (TIR) به وسایل نقلیۀ باری برای عبور از مرز کشورهای عضو با برخورداری از تسهیلات گمرکی
تایرtyre/ tireواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای لاستیکی که بر روی چرخ وسیلۀ نقلیه سوار میشود بهنحویکه با سطح زمین همواره در تماس است و با کاستن از شدت ضربات ناشی از عوارض جاده و تحمل بار واردشده، حرکت چرخ و جابهجایی وسیلۀ نقلیه را بسیار آسان میکند
رَسَن تایرtire cordواژههای مصوب فرهنگستانرسنی از مواد بسپاری یا معدنی که از تاباندن تکرشتهها یا تکرشتههای چندلا یا نخ شکل میگیرد و برای تقویت تایر به کار میرود
سوخت تایریtire-derived fuelواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سوخت که از خرد کردن تایرهای فرسوده به دست میآید
پایشگر باد تایرtire pressure monitoring systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که پیوسته فشار باد تایرها را میسنجد و در صورت کم شدن فشار باد از حد تعیینشده، هشدار میدهد اختـ . پات TPMS
طهردیکشنری عربی به فارسیپاک کردن , تميز کردن , تطهيرکردن , تبرءه کردن , ضد عفوني کردن , گندزدايي کردن
طهرفرهنگ فارسی عمید۱. پاک شدن از آلودگی؛ پاکی؛ طهارت.۲. (فقه) مدت پاکی زن؛ مدت بین دو حیض.۳. [مجاز] دوری از گناه.
طهرلغتنامه دهخداطهر. [ طَ ] (ع مص ) دور کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یقال : طهره طهراً. (منتهی الارب ).
طهرلغتنامه دهخداطهر. [ طَ هَِ ] (ع ص ) پاک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پاکیزه . طاهر. ج ، طَهِرون .
متطهرلغتنامه دهخدامتطهر. [ م ُ ت َ طَهَْ هَِ ] (ع ص ) پاک . (آنندراج ). پاک شده و پاک کرده و غسل کرده . (از ناظم الاطباء). || پرهیز کرده از گناه و از هر زشتی . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تطهر شود.
دیر بخمطهرلغتنامه دهخدادیر بخمطهر. [ دَ رِ ب ِ خ َ طَ ] (اِخ ) نام یکی از اعمال شرقیه در مصر است . (از تاج العروس ).