ثعلاءلغتنامه دهخداثعلاء. [ ث َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث اَثعل . || زن دندان زائد یا دندان کج و راست . ج ، ثعل . لثه ٔ ثعلاء؛ لثه ای که دندانهایش بریکدیگر برآمده باشد.
طحلاءلغتنامه دهخداطحلاء. [ طَ ] (ع ص ) شاةٌ طحلاءُ؛ گوسفند نه تیره نه روشن . (منتهی الارب ). گوسفند سرخ . (مهذب الاسماء).
طهللغتنامه دهخداطهل . [ طَ ] (ع مص ) برگشتن رنگ و مزه ٔ آب . یقال : طهل الماءُ طهلاً؛ برگردیده رنگ و مزه شد آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بدبو شدن آب . (منتخب اللغات ).