لغتنامه دهخدا
صافی توزپوش . [ ی ِ ] (اِخ ) (مولانا...) صاحب مجالس النفائس گوید: فرزند هرات است و در کار خود نادر. به شعر خویش اعتقاد تمام دارد. این دو بیت از اوست :ز شوق تنگ دهانی دم از عدم زده ام به لوح هستی خود نیستی رقم زده ام بجز حدیث تو با کس نگفته ام سخنی اگر به کس سخ