لغتنامه دهخدا
روع . [ رَ ] (ع اِ) ترس و بیم و خوف و فزغ . (ناظم الاطباء). بیم . (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). ترس . (دهار) (آنندراج ) (منتهی الارب ). باک . رعب . هراس . اذیب . (یادداشت مؤلف ).- روعاً او طوعاً ؛ به میل یا ترس . از روی ترس یا به میل خ