خرید عادتیhabit buyingواژههای مصوب فرهنگستانخرید یک کالا بهدفعات بهدلیل رضایت از خرید در دفعات پیشین
دررفتگی عادتیhabitual dislocationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دررفتگی که فرد بهعمد و بدون وجود نیروی خارجی بهطور مکرر در یکی از اندامهای خود ایجاد کند
زیادهنوشی عادتیhabitual excessive drinkingواژههای مصوب فرهنگستانمصرف زیاد و دائمی الکل به اندازهای که برای سلامتی فرد یا کارکردش در جامعه خطرناک و مضر باشد
خرید عادتیhabit buyingواژههای مصوب فرهنگستانخرید یک کالا بهدفعات بهدلیل رضایت از خرید در دفعات پیشین
دررفتگی عادتیhabitual dislocationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دررفتگی که فرد بهعمد و بدون وجود نیروی خارجی بهطور مکرر در یکی از اندامهای خود ایجاد کند
زیادهنوشی عادتیhabitual excessive drinkingواژههای مصوب فرهنگستانمصرف زیاد و دائمی الکل به اندازهای که برای سلامتی فرد یا کارکردش در جامعه خطرناک و مضر باشد
فرجودلغتنامه دهخدافرجود. [ ف َ ] (اِ) معجزه و اعجاز و اعجازخلاف عادتی است که از انبیا و کراماتی که از اولیا به ظهور میرسد. (برهان ) .
لهیلغتنامه دهخدالهی . [ ل ِ ] (اِ) رخصت . اجازه . (از برهان ) : گر زنش را به لفظ بخارائی عادتی گویم لهی کنی که بگایم لهی کند. سوزنی (از جهانگیری ).(شاید از لهیدن ، مقلوب هلیدن باشد؟).
باورفرهنگ نامها(تلفظ: bāvar) مجموعهی اعتقادهایی که در یک جامعه مورد پذیرش قرار گرفته است ؛ حالت یا عادتی ذهنی که باعث اعتقاد یا یقین انسان می شود ؛ قبول سخن ، یقین ، اعتقاد ، عقیده ، تصدیق سخن ، قبول .
بی سعادتیلغتنامه دهخدابی سعادتی . [ س َ دَ ] (حامص مرکب )کیفیت و حالت بی سعادت . بدبختی . ناکامی و نامرادی : پیراهن بی سعادتی ز سر درکش ، صدره ٔ جفا چاک زن . (مجلس چهارم سعدی ).
خرید عادتیhabit buyingواژههای مصوب فرهنگستانخرید یک کالا بهدفعات بهدلیل رضایت از خرید در دفعات پیشین
دررفتگی عادتیhabitual dislocationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دررفتگی که فرد بهعمد و بدون وجود نیروی خارجی بهطور مکرر در یکی از اندامهای خود ایجاد کند
زیادهنوشی عادتیhabitual excessive drinkingواژههای مصوب فرهنگستانمصرف زیاد و دائمی الکل به اندازهای که برای سلامتی فرد یا کارکردش در جامعه خطرناک و مضر باشد