از روی عدالت و دادگری؛ مانند عادلان.
دادگرانه
just, justly, rightful
(دِ نِ) [ ع - فا. ] (ق .) از روی عدل و انصاف .
hakça, âdilane
جنگی مبتنی بر دلایل عادلانه و همراه با رفتار انسانی
الحکم العادل
السلام العادل
unconscionable, unjust, inequitable
۱. عادل (زن).۲. عادلانه: قیمت عادلانه.
عادلانه بودن
عادلانه
← کژحوزهبندی جغرافیایی
← کژحوزهبندی عددی
جنگی برای استثمار ملتها و توسعهطلبی