لغتنامه دهخدا
معاقدة. [ م ُ ق َ دَ ] (ع مص ) با کسی عهد بستن . (تاج المصادر بیهقی ) با کسی عهد کردن . (ترجمان القرآن ) (المصادر زوزنی ). با هم عهد و پیمان نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). معاهده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معاقدت شود. || سوگند به قصد خوردن