عایذلغتنامه دهخداعایذ. [ ی ِ ] (اِخ ) کوهی است در جهت قبله و مقابل آن کوه دیگری است پشت به قبله . (از معجم البلدان ).
عایذلغتنامه دهخداعایذ. [ ی ِ ] (ع ص ) نوزاینده از آهو و اسب و شتر و گوسپند و جز آن . ج ، عوذ و عوذان . (ناظم الاطباء). رجوع به عائذ شود.
پردیس حیاتوحش،پارک حیاتوحشwildlife parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی که منطقهای است محصور و در آن حیوانات وحشی، بیرون از قفس، در محیطی شبیه به زیستگاه طبیعی خود، در آزادی نسبی زندگی میکنند
ابوعبدالملکلغتنامه دهخداابوعبدالملک . [ اَ ع َ دِل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) محمدبن ایوب بن عایذ. معاویةبن صالح از او روایت کند.
عاندلغتنامه دهخداعاند. [ ن َ ] (اِخ ) وادیی است واقع در میان مکه و مدینه به مسافت یک میل ، پیش از سقیا که عایذ هم گویند. (از معجم البلدان ).