عایق ریل سومthird rail insulatorواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای نارسانا که مجموعۀ ریل سوم و زین آن را در جای خود نگه میدارد و از انتقال برق به خط جلوگیری میکند
بازتاب عُقزنیgag reflexواژههای مصوب فرهنگستانواکنش غیرارادی نوزاد هنگامی که یک شیء سفت به بخش پسین دهان او برخورد میکند
زین ریل سومthird rail saddle, saddleواژههای مصوب فرهنگستانقسمت زبرین عایق ریل سوم که ریل سوم بر روی آن قرار میگیرد و تثبیت میشود
اتصال جریان برگشتیpropulsion bondواژههای مصوب فرهنگستانرسانایی مقاومتپایین که برای برگشت جریان الکتریکی در درزهای غیر عایق ریل نصب میشود
عایقفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه سر راه کسی یا چیزی واقع میشود.۲. (فیزیک) مادهای که برق، حرارت، صدا، و مانند آن از آن عبور نمیکند؛ نارسانا: عایق صوتی.
عایقفرهنگ فارسی معین(یِ) [ ع . عائق ] (اِفا.) 1 - باز دارنده ، مانع . 2 - جسمی که حرارت یا جریان برق را از خود عبور ندهد.
عایقفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه سر راه کسی یا چیزی واقع میشود.۲. (فیزیک) مادهای که برق، حرارت، صدا، و مانند آن از آن عبور نمیکند؛ نارسانا: عایق صوتی.
خط گازعایقgas-insulated lineواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خط برق که رساناهای آن در محفظه قرار دارند و با گاز فشرده عایق شدهاند
درزبند عایقinsulated joint plugواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای نارسانا در درز عایق که با چسب به دو سر ریل متصل میشود
درز عایقinsulated joint, block jointواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درز ریل با عایقبندی خاص برای جلوگیری از عبور جریان الکتریکی از ریلی به ریل دیگر