عتوبلغتنامه دهخداعتوب . [ ع َ ] (ع ص ) آنکه در وی عتاب اثر نکند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
عطوبلغتنامه دهخداعطوب . [ ] (اِ) قاتل ابیه است . (از فهرست مخزن الادویه ). عطلب . و رجوع به عطلب شود.
عطوبلغتنامه دهخداعطوب . [ ع ُ ] (ع مص ) نرم و نازک گردیدن پنبه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَطب . و رجوع به عطب شود.
اتوبلغتنامه دهخدااتوب . [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اِتب ،بمعنی شاماکچه و پیراهن زنان و چادری که از میان چاک زده زنان پوشند بی گریبان و آستین . (منتهی الارب ).