لغتنامه دهخدا
عثلبة. [ ع َ ل َ ب َ ] (ع مص )گرفتن چوب آتش زنه را از درخت ناشناخته یعنی ندانستن که آتش میدهد یا نه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || در خاکستر بریان کردن گندم را یا بضرورت کبیده نمودن آن را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سخت فروبردن آب را. (منتهی الارب ). || شورانیدن .