لغتنامه دهخدا
عیثر. [ ع َ ث َ ] (ع اِ) عیثر الشی ٔ؛ ذات چیزی و کالبد آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد از لسان ). || نشان خفی . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). اثر مخفی : مالقیت لهم أثرا و لا عیثرا؛ از آنها نه اثری و نه نشان مخفیی دیدم . (از اقرب الموارد). عَثیر. رج