لغتنامه دهخدا
عجمی . [ ع َ ج َ ] (ص نسبی ) باشنده ٔ عجم هرچند که از عرب باشد. (منتهی الارب ). منسوب به عجم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نسبت است به عجم و بلاد فارس . (لباب ). || آنکه سخن پیدا گفتن نتواند. (منتهی الارب ). من جنسه العجم و ان أفصح . (اقرب الموارد) :</spa