حردیلغتنامه دهخداحردی . [ ح ُ دی ی ] (ع اِ) توی پیشین سقف که از نی بود. (مهذب الاسماء). هر دو نی یا دسته ٔ نی که بر آن گیاه بردی پیچیده بر دیوار نی پهنا نهند و نیز بندهای نی که بر تیرهای سقف اندازند. دسته ٔ نی . (مهذب الاسماء). حُردیة. ج ، حَرادی ّ. (مهذب الاسماء).
حرضیلغتنامه دهخداحرضی . [ ح َ رَ ] (اِخ ) ابوبکربن محمدبن ابراهیم حرضی یمانی شافعی زنده در 893 هَ . ق . دیوان شعر دارد. و نیز او راست : «روضةالحنفاء فی سیرةالمصطفی ». (هدیة العارفین ص 238).
حریضیلغتنامه دهخداحریضی . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمان ، مکنی به ابوالفضل نیشابوری . محدث است .
بی عرضگیلغتنامه دهخدابی عرضگی . [ ع ُ ض َ / ض ِ ] (حامص مرکب ) بی لیاقتی (در تداول عوام ). رجوع به بی عرضه شود.
بی عرضگیدیکشنری فارسی به انگلیسیgaucherie, inaptitude, incompetence, ineffectiveness, ineptitude, ineptness, shiftlessness