عرضیلغتنامه دهخداعرضی . [ ع َ رَ ضی ی ] (ص نسبی ) منسوب به عَرَض .رجوع به عَرَض شود. || در اصطلاح منطق ، عارضی . مقابل جوهری . مقابل ذاتی . مقابل غریزی . مقابل طبیعی . کلی یا ذاتی بود یا عرضی ، نه بر اطلاق ، بل به اضافت با موضوعی که فرض کنند، و ممکن باشد که یک کلی به اضافت با موضوعی ذاتی بود
عرضیلغتنامه دهخداعرضی . [ ع َ ضا ] (ع اِ) نوعی از جامه . (منتهی الارب ). یکی نوع جامه . (ناظم الاطباء). || بعضی مرافق سرای و خانه . (لغت عراقی است ). (منتهی الارب ). آن چیز که در خانه موجب آسایش باشد مانند آبریز. (ناظم الاطباء).
عرضیلغتنامه دهخداعرضی . [ ع َ ضی ی ] (ص نسبی ) منسوب به عَرض .افقی . مقابل طولی . رجوع به عرض شود. || عرضه داشت و تذکار و اظهار عاجزانه . (ناظم الاطباء).
عرضیلغتنامه دهخداعرضی . [ ع ِ رِض ْ ضا ] (ع اِمص ) شادمانی . (منتهی الارب ).نوعی راه رفتن با میل و عدول . (از اقرب الموارد).
عرضیلغتنامه دهخداعرضی . [ ع ُ ] (اِخ ) عمربن عبدالواهاب بن ابراهیم عرضی شافعی قادری . مفتی و محدث و فقیه عصر خویش در حلب وی به سال 950 هَ . ق . متولد شد. و سمت افتاء شافعی ها را به عهده داشت . کتابهای چندی تألیف کرد که از آن جمله است : فتح الغفار بما أکرم ا
حردیلغتنامه دهخداحردی . [ ح ُ دی ی ] (ع اِ) توی پیشین سقف که از نی بود. (مهذب الاسماء). هر دو نی یا دسته ٔ نی که بر آن گیاه بردی پیچیده بر دیوار نی پهنا نهند و نیز بندهای نی که بر تیرهای سقف اندازند. دسته ٔ نی . (مهذب الاسماء). حُردیة. ج ، حَرادی ّ. (مهذب الاسماء).
حرضیلغتنامه دهخداحرضی . [ ح َ رَ ] (اِخ ) ابوبکربن محمدبن ابراهیم حرضی یمانی شافعی زنده در 893 هَ . ق . دیوان شعر دارد. و نیز او راست : «روضةالحنفاء فی سیرةالمصطفی ». (هدیة العارفین ص 238).
حریضیلغتنامه دهخداحریضی . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمان ، مکنی به ابوالفضل نیشابوری . محدث است .
عرضيدیکشنری عربی به فارسیتصادفي , اتفاقي , غير مترقبه , عرضي(ارازي) ضمني , عارضي , غير اساسي , پيش امدي , داراي مبداء خارجي , بيروني , خارجي , فرعي , جزءي , ضميمه , وابسته به فرصت يا موقعيت , مربوط به بعضي از مواقع يا گاه و بيگاه
عرضیةلغتنامه دهخداعرضیة. [ ع ُ ضی ی َ ] (ع ص نسبی ) ناقة عرضیة؛ أی صعبة. (منتهی الارب ). ماده شتر که در او سختی و صعوبت باشد. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) فیه عرضیة؛ یعنی در او بی باکی و سختی و سرکشی است . (منتهی الارب ). نخوت و صعوبت و قلت مبالات . (ناظم الاطباء). یعنی در او بی مبالاتی و تک
عرضیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود عرضیت، ذاتی بودن، باطنیبودن، لزوم ذاتی، اساسی بودن بالقوگی، استعداد، توانایی، نهفتگی درونی بودن، درونگرایی، ذهنیگرایی، ذهنیتگرایی، گرایشات ذهنی، ذهنیت اگو، شخصیت، خود ارث، صفات موروثی▼
حرکت عرضیلغتنامه دهخداحرکت عرضی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ ع َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکتی که عُروض او بر جسم بوسیله ٔ عُروض اوست بر جسم دیگر، مانند جالس در کشتی . (تعریفات جرجانی ).در مقابل حرکت ذاتی . و رجوع به دستورالعلماء شود.
واحد عرضیلغتنامه دهخداواحدعرضی . [ ح ِ دِ ع َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )در اصطلاح فلسفه ٔ قدیم واحد عرضی واحد مجازی است و بر دو قسم است یکی آنچه ظاهرالتکثر است مانند جنس واحد که جامع جمله ٔ انواع کثیره میباشد و مانند نوع واحد که جامع جمله ٔ اشخاص کثیره است و مانند شخص واحد که مرکب از اجزای کثیره
عرضیةلغتنامه دهخداعرضیة. [ ع ُ ضی ی َ ] (ع ص نسبی ) ناقة عرضیة؛ أی صعبة. (منتهی الارب ). ماده شتر که در او سختی و صعوبت باشد. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) فیه عرضیة؛ یعنی در او بی باکی و سختی و سرکشی است . (منتهی الارب ). نخوت و صعوبت و قلت مبالات . (ناظم الاطباء). یعنی در او بی مبالاتی و تک
عرضیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود عرضیت، ذاتی بودن، باطنیبودن، لزوم ذاتی، اساسی بودن بالقوگی، استعداد، توانایی، نهفتگی درونی بودن، درونگرایی، ذهنیگرایی، ذهنیتگرایی، گرایشات ذهنی، ذهنیت اگو، شخصیت، خود ارث، صفات موروثی▼
حرکت عرضیلغتنامه دهخداحرکت عرضی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ ع َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکتی که عُروض او بر جسم بوسیله ٔ عُروض اوست بر جسم دیگر، مانند جالس در کشتی . (تعریفات جرجانی ).در مقابل حرکت ذاتی . و رجوع به دستورالعلماء شود.
واحد عرضیلغتنامه دهخداواحدعرضی . [ ح ِ دِ ع َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )در اصطلاح فلسفه ٔ قدیم واحد عرضی واحد مجازی است و بر دو قسم است یکی آنچه ظاهرالتکثر است مانند جنس واحد که جامع جمله ٔ انواع کثیره میباشد و مانند نوع واحد که جامع جمله ٔ اشخاص کثیره است و مانند شخص واحد که مرکب از اجزای کثیره
اصول عرضیلغتنامه دهخدااصول عرضی . [ اُ ل ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از اصطلاحات حکمت اشراق است .رجوع به اصول طولی و حکمت اشراق چ کربن ص 179 شود.
طبقه ٔ عرضیلغتنامه دهخداطبقه ٔ عرضی . [ طَ ب َ ق َ / ق ِ ی ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از طبقات عالم مثال است . رجوع به طبقات عالم مثال و حکمت اشراق چ هَ . کربن ص 145 شود.
حملونقل عرضیcross haulingواژههای مصوب فرهنگستانبار کردن گِردهبینهها به کامیون ازطریق غلتاندن آنها از یک شیبراهۀ بارگیری بهوسیلۀ بافهها یا زنجیرهایی که یک سر آنها به کامیون و سر دیگر به دور تنۀ گِردهبینه و دوّار وصل شده است