لغتنامه دهخدا
عرقوة. [ ع َ ق ُ وَ ] (ع اِ) عرقوة الدلو؛ چوب چنبر دلو. (منتهی الارب ). عرقاة دلو. و بضم اول خوانده نشود، زیرا وزن «فعلوة» در صورتی به ضم اول میتواند باشد که حرف دوم آن نون باشد چون عُنصُوَة. (از اقرب الموارد). و رجوع به عرقاةو عرقات شود. || هر پشته ٔ زمین آسان گذار مانند سنگ