خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرماض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرماض
لغتنامه دهخدا
عرماض . [ ع ِ ] (ع اِ) چغزلاوه . (منتهی الارب ). جل وزغ و چغزلاوه . (ناظم الاطباء). طحلب . (اقرب الموارد). خزه . بزغسمه .
-
عرماض
لغتنامه دهخدا
عرماض . [ ع ِ ] (ع مص ) چغرلاوه برآوردن آب . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). دارای طحلب و خزه گردیدن آب . (از اقرب الموارد). عرمضة. رجوع به عرمضة شود.
-
واژههای همآوا
-
ارماض
لغتنامه دهخدا
ارماض . [ اِ ] (ع مص ) دردناک ساختن . || سوختن . || سوزاندن ریگ و زمین پای را. (منتهی الأرب ). بسوزانیدن ریگ گرم مردم را. (تاج المصادر بیهقی ). پس اذیت رسانیدن . سوزانیدن ریگ گرم . (زوزنی ). || سوزانیدن خشم و مصیبت مردم را. (از زوزنی ). سوزانیدن اند...
-
جستوجو در متن
-
عرمضة
لغتنامه دهخدا
عرمضة. [ ع َ م َ ض َ ] (ع مص ) چغزلاوه برآوردن آب . (از منتهی الارب ). دارای طحلب و خزه شدن آب . (از اقرب الموارد). عرماض . رجوع به عرماض شود.
-
پیلو
لغتنامه دهخدا
پیلو. (اِ) اراک . چوبی که بدان مسواک کنند و عربان اراک خوانند. (برهان ). چوب دندان شوی . درختی است که بچوب آن مسواک کنند و آنرااراک گویند. (منتهی الارب ): عرمض ، عرماض ؛ درخت خرد کنار و پیلو. (منتهی الارب ). || بار درخت اراک را نیز گفته اند. (برهان )...
-
چغزلاوه
لغتنامه دهخدا
چغزلاوه . [ چ َ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) طحلب و جل وزغ . (ناظم الاطباء). سبزه ای که بر سرآبهای راکد پدید آید. غوک جامه ، بزغمه . بزغسمه ، جل بزغ . عَذبَة. عَذِبَة. عِرمِض . عِرماض . غَلفَق . ناضر. (منتهی الارب ). جامه ٔ غوک . چیزی مانند ابریشم سبزرنگ که ...