عزاءلغتنامه دهخداعزاء. [ ع َ ] (ع اِمص ) شکیبائی و یا خوبی شکیبائی . (منتهی الارب ). صبر و یا حسن صبر، و آن اسم مصدر است از تعزیة، چون سلام از تسلیم . (از اقرب الموارد).- أحسن اﷲ عزأک ، أحسن اﷲ لک العزاء ؛ یعنی خداوند صبر جمیل تو را دهد. (از اقرب الموارد) (از نا
عزاءلغتنامه دهخداعزاء. [ ع َ ] (ع مص ) شکیبائی نمودن . (ازمنتهی الارب ). صبر کردن . (از اقرب الموارد). || نسبت کردن کسی را به پدرش . (از منتهی الارب ). || نسبت پذیرفتن به کسی و منسوب گردیدن بسوی او. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). منتسب گشتن به کسی به راست یا به دروغ . (از اقرب الموارد)
عزاءلغتنامه دهخداعزاء. [ ع َزْ زا ] (ع اِ) سال سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج )(از اقرب الموارد). || سختی و شدت . || باران سخت و درشت قطره . (از اقرب الموارد).
انبار با جوّ مهارشدهcontrolled atmosphere storage, CA 1واژههای مصوب فرهنگستانانبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقاً مهار شده است
بادموجwind wave, wind sea, seaواژههای مصوب فرهنگستانامواج گرانی سطح دریا حاصل از باد که پایدار یا درحالرشد است
موشک سطحروsea-skimming missile, sea skimmerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موشک هدایتشوندۀ دریایی که پس از پرتاب، برای جلوگیری از شناسایی شدن، در نزدیک سطح آب حرکت میکند
مرعزاءلغتنامه دهخدامرعزاء. [ م ِ ع ِ /م َ ع ِ ] (ع اِ) به معنی مرعز است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پشم بز. (دهار). رجوع به مرعز شود. به لغت عرب پشم را در انسان و غیر انسان «شعر» و در گوسفند «صوف » و در شتر و ددگان «وبر» و در بز «مرعزاء» و در درازگوش
معزاءلغتنامه دهخدامعزاء. [ م ِ ] (ع اِ) بز، خلاف ضأن . مِعزی ̍. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به معزی شود.
اعزاءلغتنامه دهخدااعزاء.[ اَ ع ِزْ زا ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَزیز، بمعنی ارجمند وکمیاب . (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). عزیزان . ارجمندان . کرام . و رجوع به عزیز شود.